جای خدا نباشیم...
دوشنبه, ۳ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۱۲ ب.ظ
روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد
زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا به نماز نرفت
همان مرد به کافه ای رفت
و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست
مرد کافه چی با خوشرویی گفت
اشکال نداره فدای سرت...
او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد
حکایت ماست :
جای خدا مجازات میکنیم
جای خدا میبخشیم
← جای خدا نباشیم ...
۹۷/۱۰/۰۳