عاشق تریم...

ناب های مذهبی!

عاشق تریم...

ناب های مذهبی!

عاشق تریم...


ناگهان باز دلم یاد تو افتاد گرفت...

آخرین نظرات

پنجشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۲۸ ب.ظ

۱

سی و دوسال گذشت...

پنجشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۲۸ ب.ظ

 

 

داییش تلفن زد و گفت:

حسین تیکه و پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همینطور نشستین!

گفتم: نه، خودش تماس گرفته و گفته دستش یه خراش کوچیک برداشته، پانسمان میکنه میاد!

گفت: چی رو پانسمان میکنه؟! میگم دستش قطع شده!

همون شب رفتیم بیمارستان یزد. به دستش نگاه کردم و گفتم: این یه خراش کوچیکه؟!

خندید و گفت: دستم قطع شده، سرم که قطع نشده!

 

سی و دوسال از شهادت فرمانده ی لشگر امام حسین گذشت...

فرمانده ای که حسین نام داشت و حسین وار هم جنگید...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۰۹
یا زهرا

نظرات  (۱)

۰۹ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۵۵ محسن حیدری
وبلاگ خوبی دارید :)
پاسخ:
خیلی خیلی ممنونم :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی